بدو ادامه مطلب , ...ادامه مطلب
بدو بیا ادامه مطلب, ...ادامه مطلب
بیا ادامه بدو, ...ادامه مطلب
بیا ادامه مطلب 3 روز سفر به کرمان , ...ادامه مطلب
یکشنبه 23 آبان 5 بیا ادامه مطلب , ...ادامه مطلب
ادامه مطلب دیگه عه دو شنبه 24 آبان 95, ...ادامه مطلب
بیا دیگه ... ادامه مطلبم بدو, ...ادامه مطلب
26 آبان 95 چهارشنبه پایان دوره ی 12 روزه ی کنار هم بودن, ...ادامه مطلب
سلوووووووووووووم عشقم خاطره ی پنجشنبمون رو هم بنویسم اینجا 29 مهر 95 سر جلسه هفتگی ... که قرار بود کریمیان و اون پسره نیازی و اینا رو هم بیارم که معلوم نشد چ مرگشون شد نیومدن ... بعدش که اومدم تو دفتر ... تو حیاط بودیم بهمون گفتی بیاین تو ... اون روز خیلی احسان اذیت کرد ... هی نگاه میکرد میخندید و منم لبخند میزدم خانوم نوربخش نگام میکرد اب میشدم ... بعدشم ک تو پاشدی حرف زدن روم نمیشد نگات کنم به خاطر دیشب و هی نگاهمو ازت میدزدیدم ... بعدم جلسه تموم شدو ... اومدی بحرفیم در مورد بچه ها و فروش و اینا ... چند دقیقه ای حرف زدیم ... بعد من یکم ازت محصول گرفتمو ...بعد گفتی صبرکن, ...ادامه مطلب