12 شهریور

ساخت وبلاگ

عاقا این خاطره ی خوبی نیست خاطره ی جداشدنه ... ساعت 9 و ربع اومدم دنبالت و بردمت ترمینال و رفتی کرمان و حالام اونجایی ... خیلی بدی تنهام گذاشتی تنهایی رلفتی کسیو با خودت نبردی ...

نگفتی دلم برات تنگ میشه اصلا ... شب خوبی نبود اون شب بغض کردی بعدشم گریه کردی ... کلی من ترسیدم ... بعد اون حرف رو زدی ... ایشالا که اونحوری نیست اصلا ... باباتو دوس دارم و میدونم چیزیش نیس ... چیزیش هم باشه واسه خاطر تو خوب میشه و مطمئنم میشه ...

بیخیال بقیش ... دلم نمیخواد از اون شب بگم اخه  رفتی از پیشم ... وای چقد دلم میخواست بگیرم بغلت کنم و ببوسمت ... فقط اخرش که رفتی سوار بشی بوسیدمت سه تا ...

اووووم عزیزم انقد دلم هواتو کرده که نگو ...

هعی خدا ... خانوم من الان کجاس ینی ...

اووم قبل اون روزم ...بهم گفتی حتمابیا دفتر و اینا ... بعدش اومدم دیدم جلسه هدف داریم ...

اون روز بهم یه کلاسور و یه روان نویس هدیه دادی ... صدات لرزید وقتی در موردم حرف زدی ... اون شب محصولا رسید ... حتی خودتم اعترا ف کردی که صدات لرزید و خودتم دلیلشو نمیدونستی ...

اخی اون روز احسان رو که معرفی کردین ... گریه اش گرفت .... اومد نشست رو صندلی و چشاشو پاک کرد ... هوووم اون شبم شب خوبی بود ... همون شبی بود که دلیل حذف عکساتا ازت خواستم و بعدم جلوت عکسا را حذفیدم ...

بهله ...

 اون شب بهم گفتی اگر جوابم رد باشه چیکار میکنی رابطمون چی میشه و اینا ... چقد سوالت سخت بود ...

هعی بگذریم ... دوستت دارم خانومم

دل نوشته های دو تا ......
ما را در سایت دل نوشته های دو تا ... دنبال می کنید

برچسب : 12 شهریور,12 شهریور به میلادی,12 شهریور چه روزی است,12 شهریور 1324,12 شهریور 1393,12 شهریوری,12 شهریور 1360,12 شهریور 1370,12 شهریور روز بهورز,12 شهریور 1364 به میلادی, نویسنده : mmanoto7574a بازدید : 57 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 5:55